چندلحظه شادی...

ساخت وبلاگ
وصــال او ز عـمـــر جــاودان به * خـداونــــدا مـــرا آن ده کــه آن بهبـه شمشیـرم زد و بـا کس نگفتــم * که رازدوســت ازدشمــن نهـان بهبـه داغ بنــدگی مـردن بـر ایـن در * به جـان او که ازمُلـک جهــان بهخــدا را از طبیـب مـن بـپـرسـیــد * که آخر کی شـود ایـن نـاتــوان بهگُلی کـان پایـمال سـرو ما گـشــت * بـود خاکـش ز خـون ارغــوان بهبه خُلـدم دعـوت ای زاهـد مفـرما * که این سیب زنخ زان بوستـان بهدلا دایــم گــدای کـــوی او بــاش * به حکــم آنکــه دولـت جـاودان بهجـوانـا سـر متـاب از پنـد پیـران * که رای پیــر از بخــت جــوان بهشبـی میگفـت چشم کس ندیدست * ز مـرواریـد گـوشــم در جـهان بهاگرچه زنده رود آب حیات است * ولـی شیــراز مـا از اصفـهــان بهسخـن انـدر دهان دوسـت شکـرولیـکــن گفتــۀ حـافــظ از آن به"حافظ"موضوعات مرتبط: عکس نوشت ، شعر ، شب یلدا ، تصاویر متحرک ، حافظ برچسب‌ها: شب یلدا , حافظیه , شعر چندلحظه شادی... ...
ما را در سایت چندلحظه شادی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ijaragheyeshadie بازدید : 114 تاريخ : چهارشنبه 30 آذر 1401 ساعت: 22:30